درخشش جوان معلول خراساني در طرح ملی زندگی‌ با آیه‌ها

ابراهیم در گلستان آیه‌ها

درخشش جوان معلول خراساني در طرح ملی زندگی‌ با آیه‌ها

ابراهیم در گلستان آیه‌ها

پویش ملی زندگی با آیه‌ها در استان خراسان جنوبی یک چهره ویژه داشت؛ کسی که صدای دلنشینش هنگام تلاوت آیات قرآن خیلی‌ها را شگفت‌زده کرد. ابراهیم شاهمرادی، پسر ۲۴ ساله‌ای است که از دوران کودکی با معلولیتی عجیب دست و پنجه نرم می‌کند و همین معلولیت باعث شده که نه تنها توان حرکت نداشته باشد، که به رغم تلاش زیاد، هرگز نتوانسته خواندن و نوشتن یاد بگیرد و مدرسه برود.

ابراهیم در گلستان آیه‌ها

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، پویش ملی زندگی با آیه‌ها در استان خراسان جنوبی یک چهره ویژه داشت؛ کسی که صدای دلنشینش هنگام تلاوت آیات قرآن خیلی‌ها را شگفت‌زده کرد. ابراهیم شاهمرادی، پسر 24 ساله‌ای است که از دوران کودکی با معلولیتی عجیب دست و پنجه نرم می کند و همین معلولیت باعث شده که نه تنها توان حرکت نداشته باشد، که به رغم تلاش زیاد، هرگز نتوانسته خواندن و نوشتن یاد بگیرد و مدرسه برود. اما سعدی چه خوش گفته که «خداي ار به حکمت ببندد دري، گشايد به فضل و کرم ديگري» و این در زندگی ابراهیم هم کاملا صدق می کند. هر چند او سواد خواندن و نوشتن ندارد اما حافظه اش مثل ساعت کار می‌کند و همین باعث شده که بتواند سوره‌های قرآن را به راحتی حفظ کند و این استعداد و توانایی او در حفظ 15 جزء قرآن کریم موجب شد که تبدیل به چهره ویژه زندگی با آیه‌ها در خراسان جنوبی شود. اما هنوز ابراهیم به گفته خودش با رسیدن به آرزویش فاصله دارد و این آرزو چیزی نیست جز حضور در برنامه «محفل». این گزارش ماجرای زندگی ابراهیم و تلاش او برای چیره شدن بر مشکلاتش است. 

خانه‌ای کوچک در روستای نوغاب پسکوه شهرستان قاین در استان خراسان جنوبی. این، همه جغرافیایی است که بخش بزرگی از زندگی 24 ساله ابراهیم را در برگرفته است؛ نخستین فرزند خانواده شاهمرادی که حالا همه مردم نوغاب و روستاهاي اطراف او با صداي دلنشينش هنگام تلاوت آيات قرآن مي‌شناسند. 


زخم کمبود امکانات
پدر ابراهیم کشاورز است اما خشکسالی سال‌هاست که بلای جان زمین‌های کشاورزی‌شان شده و به همین دلیل بیشتر مخارج زندگی را با کمک تراکتوری قدیمی و با كار كردن روي زمين مردم تامین می‌کند. می‌گوید: «زندگی سخت است اما باز هم خدا را شکر. با همین تراکتور قدیمی که بیشتر از 150 میلیون هم نمی‌ارزد، کار می‌کنم و زندگی‌مان را می‌چرخانم.» 
ابراهیم از همان زماني كه به دنيا آمد، با يك مشكل بزرگ روبه‌رو بود. پدرش مي‌گويد: « من و همسرم دختر عمو،‌ پسر عمو هستیم و تا مدت‌ها پس از تولد پسر بزرگم ابراهیم، تصور می‌کردیم که او به دلیل ازدواج فامیلی دچار معلولیت شده اما اشتباه می‌کردیم. آزمایش دادیم و معلوم شد هیچ مشکلی نداریم و حتی پسر و دو دختر دیگرم همگی سالم هستند.» 
پس دلیل معلولیت ابراهیم چه بود؟ پدرش توضیح می‌دهد: «وقتی ابراهیم به دنیا آمد زردی داشت. ما در روستا زندگی می‌کنيم و 70کیلومتر تا شهر فاصله داريم. البته شهر هم کوچک بود و امکانات نداشت. پسرم زردی گرفت و بعدها گفتند که اگر در همان زمان می‌توانستند عفونت را از بدنش خارج کنند، او دچار معلولیت نمی‌شد.» 


معلولیت عجیب
آنطور که پدر ابراهیم می‌گوید، او بر اثر همين بيماري دچار فلج مغزی شده است. طوری که قدرت تکان دادن پاهایش را ندارد، دست‌هایش را به سختی حرکت می‌دهد و چشم‌هایش هم دچار انحراف شدید هستند. همین انحراف شدیدچشم‌ها بود که اجازه نداد ابراهیم در همه این سال‌ها بتواند خواندن و نوشتن بیاموزد. «وقتی ابراهیم 6 سالش بود، تصمیم گرفتیم او را به مدرسه استثنایی ببریم. یک مدرسه در روستایی در 15کیلومتری روستای ما بود. هر روز ابراهیم را ترک موتور می‌نشاندم و 15کیلومتر تا آنجا می‌رفتم که پسرم مدرسه برود. 5 سال تمام پسرم را به آن مدرسه بردم اما فایده‌ای نداشت. او به دلیل شرایط جسمانی‌اش هرگز نتوانست خواندن و نوشتن را یاد بگیرد.» 
نمی‌توانم ببینم.
مهمترین دلیلی که باعث شد ابراهیم نتواند خواندن و نوشتن یاد بگیرد، وضعیت چشم‌هایش بود. خودش می‌گوید: به خاطر انحراف شدیدچشم‌هایم نمی‌توانم حرف‌ها و کلمات را خوب ببینم. یعنی حرف‌ها باید خیلی خیلی بزرگ باشند که ببینم. دست‌هایم را هم به سختی حرکت می‌دهم. برای همین نتوانستم خواندن و نوشتن یاد بگیرم. 


عشق پرسپولیس
ابراهیم دوران نوجوانی را سپری می‌کرد و روزها و شب‌هایش را با تماشای تلویزیون و گوش دادن به برنامه‌های رادیو می‌گذراند. در این میان عاشق فوتبال شده بود و کمتر مسابقه‌ای بود که موفق به تماشای آن نمی‌شد. به گفته خودش، عاشق تیم پرسپولیس بود و اسامی همه بازیکنان را حفظ بود و همین حافظه خوبش بود که جرقه قدم گذاشتن در مسیر حفظ قرآن را در ذهن پدرش روشن کرد.


سفر سرنوشت‌ساز
پدر که متوجه حافظه خوب پسرش شده بود او را تشویق به حفظ قرآن و ادعیه کرد تا اینکه سال 92 اتفاق مهمی رخ داد.  
پدر ابراهیم می گوید: آن سال به همراه ابراهیم راهی سفر کربلا شدیم و این سفر او را از این رو به آن رو کرد. بعد از آن بود که پسرم حفظ قرآن را شروع کرد. البته در این مسیر یک استاد خوب هم داشت. حسین نوقابیان، معلم مدرسه تیزهوشان شهرستان قائن که اهل روستای خودمان بود. او آخر هفته ها که برای سر زدن به خانواده اش به روستا می آمد، سراغ ابراهیم را می گرفت و با او قرآن کار می کرد. پسرم حالا 15 جزء قرآن را حفظ و در حال حفظ کردن جزء شانزدهم است. 


زندگی با آیه‌ها
جز مردم روستاي نوغاب پسكوه، کمتر کسی از شرایط ابراهیم خبر داشت تا اینکه ماه رمضان گذشته و همزمان با اجرای طرح ملی زندگی با آیه‌ها اتفاق جالبی رخ داد. 
ابراهیم می‌گوید: همه خانواده ما عضو بسیج هستیم و از طریق کانون بسیج بود که متوجه پویش زندگی با آیه‌ها شدیم و خانوادگی تصمیم گرفتیم در آن شرکت کنیم. ابتدا پیامکی شرکت کردیم و بعد متوجه شدم که در این پویش محفل قرآن‌خوانی هم برگزار می‌شود. شب ششم ماه رمضان بود و قرار بود در این محفل جزء ششم خوانده شود. من اصلا خبر نداشتم که قرار است چه اتفاقی رخ دهد. فکر می‌کردم این جلسه هم یک جلسه عادی جزءخوانی قرآن است. آن شب خودم را به مراسم که در یکی از روستاهای اطراف بود رساندم. نشستم و شروع کردم به خواندن. داشتند فیلم‌برداری می‌کردند و فکر می‌کردم فیلم می‌گیرند برای اینکه بعدا داوری کنند. اما بعدا فهمیدم که فیلم‌برداری برای پویش زندگی با آیه‌هاست و بعد از آن بود که خیلی‌ها متوجه من و داستان زندگی‌ام شدند. 


تقدیر ویژه از ابراهیم
وقتی فیلم‌ جزءخوانی ابراهیم با آن شرایط خاصی که داشت دست به دست شد، بسیاری از مسئولان برای دیدار با این جوان معلول راهی خانه آنها شدند. ابراهیم می‌گوید: خیلی‌ها آمدند. رئیس دارالقرآن، مدیران بهزیستی، آقای سهرابی‌نژاد، رئیس اداره تبلیغات اسلامی قائنات و خیلی‌های دیگر. وقتی از نزدیک با زندگی ما آشنا شدند، به من یک ویلچر برقی هدیه دادند که راحت‌تر بتوانم این طرف و آنطرف بروم. تبلت هم دادند که بتوانم راحت‌تر به خواندن و حفظ قرآن بپردازم.  


آرزوی بزرگ ابراهیم 
فيلم‌هاي تلاوت قرآن ابراهیم دست به دست چرخيد و خيلي زود تبديل به چهره‌اي محبوب در خراسان جنوبي شد. او البته تا پيش از اين هم در مسابقات زیادی شرکت کرده و مقام‌هایی هم کسب کرده است. خودش می‌گوید: در مسابقات قرآ‌ن‌خوانی که جهادکشاورزی برگزار کرد، هم در شهرستان و هم در استان اول شدم و به مسابقات منطقه‌ای راه پیدا کردم. در این مسابقات، شرکت کنندگان از 7 استان حضور داشتند که در بین آنها سوم شدم. دلیلش هم این است که بقیه شرکت کنندگان که مشکلی ندارند، می‌توانند از روی قرآن بخوانند و تلاوت کنند اما من به دلیل اینکه توانایی خواندن ندارم، باید از حفظ بخوانم و به همین دلیل ممکن است در بخش تجوید با مشکل روبه‌رو شوم. در حالی که بقیه از روی قرآن می‌خوانند و این مساله به آنها کمک می‌کند که در تجوید دچار مشکل نشوند. 
او معتقد است که همین مساله باعث شده که نتواند به بزرگ‌ترین آرزویش که شرکت در برنامه محفل است نرسد. چرا که به گفته خودش: معمولا افرادی را به این برنامه‌ها دعوت می‌کنند که در مسابقات منطقه‌ای یا کشوری اول شده‌اند. من مدت‌هاست که آرزویم شرکت در برنامه محفل است اما تصور می‌کنم به دلیل اینکه هنوز موفق به کسب مقام کشوری نشده‌ام، نمی‌توانم در این برنامه شرکت کنم. با همه اینها تلاش می‌کنم که بتوانم در مسابقات کشوری مقام کسب کنم و به آرزویم برسم.
 

2025-05-31

تعداد بازدید: 39
ایران
آیکون توانخواهان

T

T