ایلام | رئیس اداره تبلیغات اسلامی دره شهر:
در آستانه فرارسیدن هفته دفاع مقدس؛ حجت الاسلام علی صیادی از روز های آتش و باروت روایت کرد؛ روز های شهادت و ایستادگی.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی؛ حجت الاسلام علی صیادی؛ از یادگاران دوران دفاع مقدس که امروز در کسوت مسئولیت اداره تبلیغات اسلامی شهرستان دره شهر در حال خدمت است از خاطرات روز های دود و آتش روایت می کند.
حجت الاسلام علی صیادی گفت: همیشه با به یاد آوردن آن شب، بوی باروت و صدای رگبار، دوباره در ذهنم زنده میشود. این خاطره، گرچه سالها از آن گذشته، اما همچون دیروز، روشن و ملموس در جلو چشمانم است.
سال ۱۳۶۶ بود. پانزدهم شهریورماه، از سپاه لرستان به منطقه بوکان در آذربایجان غربی اعزام شدم. در پایگاه نوبهار، در گردان امام حسن مجتبی (ع)، مستقر شدم. این پایگاه، یکی از محورهای حساس و عملیاتی بود و ما، بسیجیهایی از گوشه و کنار لرستان، دور هم جمع شده بودیم تا از این مرز و بوم دفاع کنیم.
شب بیست و چهارم مهرماه بود. نیمههای شب، سکوت کوهستان با صدای مهیب اولین شلیکها شکست. حزبهای کومله و دمکرات، با برنامهریزی دقیق و پشتیبانی تسلیحاتی رژیم بعث عراق، پایگاه ما را که شصت کیلومتر از مرکز بوکان فاصله داشت، به طور کامل محاصره کردند.
آن شب، حدود ۶۵ نفر بیشتر نبودیم. اما چه رزمندههای شجاع و بیادعایی! همه راهها بسته بود. راهی برای امدادرسانی یا اعزام نیروی کمکی وجود نداشت. آنها تمام مسیرها را کمین گذاشته بودند. ما، تنها و محاصره شده، با تمام توان جنگیدیم. صدای تکبیرهایمان، برای لحظاتی صدای رگبارها را میبرید.
درگیری ساعتها به طول انجامید. یکی پس از دیگری، همرزمانم به خاک افتادند. فرمانده گردان، آقای علی کرمی، که شدیداً زخمی شده بود، تا آخرین نفس جنگید. تمام بخشهای گردان، از ضربت و پشتیبانی گرفته تا تدارکات، تبلیغات و مخابرات، همه و همه در آن شب به شهادت رسیدند. بیشترشان را نوجوانان و جوانان پرشوری تشکیل میدادند که هنوز طعم زندگی را نچشیده بودند.
در پایان درگیری، از تمامی همرزمانم، تنها پنج نفر زنده مانده بودیم که بنده، با جراحتی در پا، یکی از آنان بودم. وقتی صبح شد و هوا روشن، گردان پشتیبانی جندالله از بوکان خود را به ما رساندند. اما دیگر دیر شده بود. صحنهای که دیدیم، دل هر انسانی را به درد میآورد. همه رزمندگان به فیض شهادت نائل آمده بودند. ما پنج تن بازمانده را سریعاً به بیمارستان بوکان انتقال دادند و مداوا کردند.
امروز که به گذشته نگاه میکنم، یاد و خاطره آن شهدای مظلوم گردان امام حسن مجتبی (ع) که همگی از استان لرستان اعزام شده بودند، همیشه و تا همیشه در قلبم زنده است. آن شب، یکی از سختترین و تلخترین حوادث دفاع مقدس بود، اما همچنین نشاندهنده اوج ایثار و فداکاری مردانی بود که تا آخرین قطره خون خود برای این مرز و بوم جنگیدند.
یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.
1404/06/15