مروری بر دیدگاههای برخی از روحانیون اهل تشیع و تسنن در خصوص جشنهای میلاد پیامبر (ص)؛
روحانیون از مهمانی «امت احمد» چه میگویند؟
سمنان | پخش اذان از پشت بام خانه، محلهای را دگرگون كرد
در روزگاری که محلهای تازهساز در شاهرود، نه حسينیه، كه حتی اذانگو هم نداشت، یک روحانی جوان تصمیم گرفت سکوت شهرک را با ندای خداوند بشکند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، در روزگاری که محلهای تازهساز در شاهرود، نه حسينیه، كه حتی اذانگو هم نداشت، یک روحانی جوان تصمیم گرفت سکوت شهرک را با ندای خداوند بشکند. او از پخش اذان با یک دستگاه کوچک از روی پشتبام خانهاش، رسالتش را آغاز كرد و حالا در اين محله باصفا، خیابانها و بوستانها محلی است برای نماز جماعت، سفرههای افطار، جشن غدیر و برنامههايی كه باعث يكدلی و يكرنگی مردم محل شده است.
روايت فعاليت حجتالاسلام نورالله عباسی در شهرك شهيد همت شهرستان شاهرود در استان سمنان، روايت امید است و همدلی. قصهای که نشان میدهد یک نفر میتواند قلب یک محله را دگرگون کند.
حاج آقا عباسی میگوید:« وقتی به اینجا آمدم، نبودن صدای اذان و فضای معنوی برایم سخت بود. با خودم گفتم باید کاری کرد. دستگاه پخش اذان گرفتم و سه وعده از پشتبام خانهام اذان پخش میکردم. مردم تعجب میکردند، اما همانجا فهمیدند خانه یک طلبه میتواند محور محله باشد.»
خانهاش کمکم به پایگاه معنوی تبدیل شد. نماز جماعت، دعا و حتی هیأت در همان چهار دیواری شکل گرفت. جمعیت که زیاد شد، عباسی تصمیم گرفت خیابان را فرش کند:« در ماه رمضان فرشها را وسط خیابان پهن کردیم و نماز خواندیم. بعد خانوادهها ماندند؛ خانمها با هم صحبت میکردند، بچهها بازی میکردند، من هم کنارشان بودم.»
اما نقطه عطف، سفرههای افطاری خیابانی بود. او میگوید:«همسایهها میگفتند نمیشود؛ آشپزخانه و امکاناتی نداریم. من گفتم میشود. خانمهای محله جمع شدند و همان شب ۲۰۰۰ کوکو برای افطاری درست کردند. آنجا بود که فهمیدیم همدلی میتواند محال را ممکن کند.»
این همدلی در عید غدیر به اوج رسید؛ سنت عقیقه احیا شد و ۱۲ هزار کباب برای محبان امیرالمؤمنین(ع) پختند. نوجوانان هم سهم خود را داشتند؛ با قلکهای کوچکشان ۸ میلیون تومان جمع کردند تا با آن شیرینی عید تهیه شود.
خیابان کوچک و برای این شور و نشاط کافی نبود. عباسی با همراهی مردم و شهرداری نهال کاشت، زمین بازی ساخت و خیابان را به بوستانی فرهنگی بدل کرد؛ او میگوید:« با لباس روحانیت رفتم شهرداری و گفتم میخواهم چند درخت بکارم شما فقط مکانش را برای من مشخص کنید همسایهها هم نهال کاشتند و خودشان آبیاری میکردند.» امروز همانجا بوستانی است که شبهای رمضان هم صدای قرآن دارد و هم خنده کودکان.
اما او مقصد نهایی را در جای دیگریمیداند:«پایگاه اصلی، مسجد است. با همان همدلی مردم، حسینیه امام سجاد(ع) را ساختیم و بالای آن مسجد امام سجاد(ع) را بنا کردیم که هنوز نیمهکاره است.»
از همان نقطهای که نخستین نماز جماعت برپا شد، حالا اتوبوسهای زیارت کربلا حرکت میکنند؛ نوجوانها مدیریت هیأتها را به دست گرفتهاند؛ و حتی گردهماییهایی برای حمایت از مردم غزه شکل گرفته است.
حجتالاسلام عباسی روایت این مسیر را با یک جمله جمعبندی میکند:«من میخواستم خودم را در دل مردم جا کنم تا اثرگذار باشم. خدا خواست، مردم همراه شدند، و یک خیابان ساده به محور زندگی معنوی شهرک همت تبدیل شد.»
2025-09-15
T
T